دکتر دکتر پاییز میاد و منم....

+ تاريخ چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۰۸ساعت 17:32 به قلم خانوم ساکورا |

پایه های این رنج بالآخره سست شد.

بالاخره تموم داره میشه.

بالآخره سوار قطار میشی.

بالآخره حالت خوب میشه.

+ تاريخ چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۰۸ساعت 15:7 به قلم خانوم ساکورا |

امروز که دیدمت دوست داشتم توی تاریکی بغلت کنم.شبیه گربه خیس شده بودی.

+ تاريخ دوشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۰۶ساعت 23:53 به قلم خانوم ساکورا |