شما بیا بعنوان مخاطب قسمت امشبو بببین.

چرا انقدر حوصله مخاطب سر می‌برید. وای صحبت طولانی طنازو علی ده دقیقه تمام اول برنامه. بعد چه جالب که ماهرخ چند وقت مثل سایه بود حالا یوهو ناراحت شده گریه کرده جالب نیست هر کدوم مدتی تو حاشیه امن هستن و میپرن بیرون.

چون این اتفاق بین میلاد و ماهرخ افتاد متعجب شدم. ببین منظورم سناریو کامل نیست ها مثلا اینجوری که عاقا شما دستتون بازه برنامه رو جالب کنید.

بهرحال امشب خیلی قسمت خسته کننده ای بود صحبت های طولانی و احمقانه.

مثلا من به وضوح میبینم که سیاوش اصلا مودیبا نگار نداره اما این سبیل زدنه داستان نمایشی پشتشه و با شخصیتی که از سیاوش شناختیم رک و رو و طعنه زن از نوع خوبش نمیتونم قمر کنم یوهو بعد بیست قسمت عاشق نگار شده.

ورود مهمون جدید نقطه عطف بود.

با همه دست داد و سلام علیک کرد همه رو می‌شناخت به نوعی ماهرخ و پریسا و علی.

شمای برنامه ساز درسته قسمت اولی اما بهتر نبود تنوع می‌دادی دوتا دیجی دوتا بازیگر دوتا چیز.

واقعا من از اینکه همو میشناسن خوشم نمیاد این باعث میشه انتخاب ها محدود بشه.

خلاصه که اینجوری.

+ تاريخ پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۳/۰۱ساعت 1:9 به قلم خانوم ساکورا |